۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

چهار خل و چل و دیوانه


ما چهار دیوانه بودیم
در کابوس هایی مربعی شکل
و آرزویمان
برآمدن آفتاب در نیمه شب بود ...
خورشید خون آلود را
از گلوی خروس ها
بیرون کشیدیم و
به خیابان ها زدیم
در خیابان ها
گل های پلاستیکی به ما دادند
ما احمقانه عاشق شدیم و
صادقانه خیانت کردیم
و این گونه شد
که قصه ی ما بر سر زبان ها افتاد.
*
عشق را
بدون بزک می خواستیم
دنیا را بدون تفنگ
روی دیوارهای سیاه
گل سرخ نقاشی کردیم
رهگذران به ما خندیدند
به ما خندیدند رهگذران
ما فقط نگاه کردیم
جاده ها
دور شهر گره خورده بودند
در شهر ماندیم و پوسیدیم و خواندیم:
"قطاری که نتواند ما را از اینجا ببرد
قطار نیست"
*
ما چهار دیوانه بودیم
و زندگی ما
یک پیاده روی غم انگیز
در تونلی مجهول بود
ما چهار دیوانه بودیم
چهار قطره اشک
دنیا ما را گریه کرده بود ...
*
تا صبح در خیابان ها قدم زدیم
قدم زدیم تا صبح
در خیابان
اما نه خیابان به پایان رسید
نه شب
رقصیدیم در نور ماه
"_خب، ما دیوانه بودیم"
در نور ماه رقصیدیم
و شهر دور سرمان چرخید
ناگهان
سوت پاسبان ها
جشن فقیرانه ی ما را نقطه چین کرد
ترسیدیم
گوشه ای کز کردیم
کمی بعد، سپورها آمدند
ما را همراه با برگ های خشک و
ته مانده های شب جارو کردند
ما چهار آشغال بودیم
ما را دور ریختند
اما شهر تمیز نشد.
*
ما چهار دیوانه بودیم
دیوانه ی اول
اهل "ناگرگ" بود
دیوانه ی دوم
اهل "آکن"
دیوانه ی سوم اهل "دورگنل"
و من دیوانه ی چهارم
اهل "جوست" بودم
شهری در جوار روستای "ساملا"
دروغ گفتم، ما اهل هیچ کجا نبودیم
ما اهل دیوانگی بودیم
شام را در لیسبن می خوردیم
صبحانه را در توکیو
چون روزها بیدار بودیم و
خواب نمی دیدیم
از ناهار خبری نبود.
.
.
.
خلاصه ی شعر "پیاده روی در تونل" از کتاب "من یک پسر بد بودم" اثر "رسول یونان"
عکس از چپ به راست: کتایون، نگین، آذین، مهسا / اثر خودم
"آذین میر"
8 . اسفند . 1388

۱۲ نظر:

  1. انتخاب شعرتون قشنگ بود.
    اما در مورد اثرتون، بهتر نیست به توسیه دوستانتون کمی گوش کنید و اجازه بدید هنرتون تو جاهای بهتری هم دیده بشه؟
    یه آذین میر 21 ساله اگه امروز شروع به فعالیت نکنه سال اینده 22 سالشه و هنوز تو هیچ جایی تصویر سازی نکرده.
    پس امیدوارم تو قسمت هنری مجلات اسمشو ببینیم.بزودی!

    پاسخحذف
  2. خب مگه چیه یکی دکتر میشه یکی مهندس ما هم خل دیگه ........ که دیوانگی هم عالمی دارد ... کتایون

    پاسخحذف
  3. کابوس های مربعی شکل استعاره از کارهای شیخ و حریریانه؟!
    ;)

    آذین جان ایشالا از هفته ی دیگه سر کارشوه
    :*

    پاسخحذف
  4. من اصلا راضی نیستم
    این چه وضعیتیه!!!

    پاسخحذف
  5. من این اثر شما رو خیییلی میپسندم خانم آذین.به نکته های ریز و جالبی دقت کردی.
    مرسی.خوب بود.
    فعلا 1-1-1-1 مساوی شدین بچه ها . ببینیم چراغ بعدی رو کی روشن میکنه ها ! ;-)
    راستی یه پیشنهاد:
    ببینید اگه میشه یه دونه از این وب شمار ها (که بازدید امروز و دیروز و کل بازدید ها و ... رو مشخص میکنه)توی بلاگتون بگذارید

    آرزومند موفقیت همه ی شما.

    پاسخحذف
  6. آقای نوید نگین اینا حقا که نظریات مهندسی واری را مطرح فرمودید
    کتایون

    پاسخحذف
  7. آقای خسرو کیان و آقا نوید مرسی از نظراتون!
    البته آقا نوید لازم به ذکر هست که من اصلا این کارمو دوست ندارم و دوستان منو غافل گیر کردنو اینو گذاشتن چون متاسفانه من خیلی طولش دادم!

    پاسخحذف
  8. ها! ای که الا وگفتی یعنی چه؟!
    ;)
    جدی آقا نوید دلم می خواد بذارم، نمی دونم چه جوریه!

    پاسخحذف
  9. همه چی ارومه، همه چی عالیه . . . منم همچنان عاشقتم اذین جوووووووووووووووووووونم

    پاسخحذف
  10. برای امار سایت به یکی از ادرسها برو و ثبت نام کن:
    http://www.webgozar.com
    http://www.persianstat.com
    http://www.revisitors.com/SPECIAL500
    اولی سرویس وطنی خوبیه فقط جدیدا کمی اذیت می کنه دومی هم خیلی ساده ثبت نام می کنی و سرویس راه اندازی میشه.
    سومی هم یه نمونه خارجیه که اخرین راه محسوب میشه در ضمن همگی رایگان هستن، برای وبلاگ خودت هم بذار مهسا نعمت.

    پاسخحذف
  11. خیلی قشنگ بوووووود مرسی

    پاسخحذف