۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

احمق! ما مـُــرده ایم

ُ

من نمی توانم باور کنم. فکر کنم همه اش خواب می بینم. آخر چه طور ممکن است؟
مگر می شود از دیوار عبور کرد، یا از آب گذشت و خیس نشد؟! اما تمام این کارها را کردیم،
حتی از کوه پرت شدیم و خراشی بر نداشتیم.
-احمق! ما مرده ایم.

_____________________
در اولین روز نمایشگاه، اولین کتاب رو از اولین غرفه در اولین طبقه خردیم.
احمق! ما مرده ایم. نوشته رسول یونان
.
"نگین نصیری"
14 . اردیبهشت . 1389

۴ نظر:

  1. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  2. خوشم اومد!!! حال اينكه كتاب قبليشو به باد دادم!

    پاسخحذف
  3. میشه همه ی افکار شخصی رو برد زیر چاپ و فروش نکرد...؟

    پاسخحذف
  4. اتفاقا اين يكي از چندين كتابه كه جلدشو دوست دارم

    پاسخحذف